دختر

دختر:موجودی ظریف،عمیق،حساس و ناشناخته است


دختر


مرا دختر خانوم می‌نامند مضمونی که جذابیتش نفس‌گیر است…


دنیای دخترانه من نه با شمع و عروسک معنا پیدا می‌کند و نه با اشک و افسون. اما تمام این‌ها را هم در برمی‌گیرد…


من نه ضعیفم و نه ناتوان، چرا که خداوند مرا بدون خشونت و زورِ بازو می‌پسندد.


اشک ریختن قدرت من نیست، قدرت روح من است… اشک نمی‌ریزم تا توجهی را به خواسته‌ام جلب کنم با اشکم روحم را می‌شویم.


خانه بی‌ من سرد و ساکت است چرا که شور و هیجان زندگی با صدای بلند حرف زدن، و موسیقی گوش دادن، نیست… زندگی ترنم لالاییِ آرامش بخشی را می‌طلبد که خدا در جادوی صدای من نهفته است.


من تنها با ازدواج کردن و مادر شدن نیست که معنا می‌گیرم من به تنهایی معنا دارم، معنای عمیقی در واژه دختر بودن است.


اگر فرهنگ غلط و کوتاه نظری مرا ضعیفه بخواند باز هم قوی‌تر از قبل از پشت همین واژه سربلند می‌کنم و لبخند می‌زنم…


چرا که خداوند مرا دختر آفریده است و همین برای من کافی است


من دخترم...



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد