عکس دختر روستایی بازمانده از خونین ترین انفجار افغانستان
پربازدید ترین و گرانترین عکس جهان شد!
گرچند عکس ترانه یازده ساله در حال ضجه های سوزناک در سوگ بستگان درجه یک اش برای رسانه های جهان خوراک پر مخاطبی بود که جایزه ای چند میلیارد تومانی را گرفت اما برای ترانه که حالا یتیم است آن لحظه تلخ ترین و جانسوز ترین لحظه ای بود که با هیج عکس و فیلمی احساس واقعی آن دختر معصوم افغان به تصویر کشیده نمی شود.
من هرگاه به یاد ترانه و صدها هزار ترانه غمدیده ای افغانستان می افتم این سوال در ذهنم خلق می شود که چرا ما برای مردم جهان ترانه شده ایم. که فقط به خواندن و گزارش دادن مان می پردازند و به ما به عنوان یک "اُبژه" و "شی" مورد آزامایش و واکاوی نگاه می کنند و بس!درست است گناه اصلی از حاکمان قوم پرست و فاشیست و بی لیاقت افغان است اما وجدان های بیدار جهان نیز نباید همچنان تماشاچی عکس های دلخراش و شنوای نا شنوای ضجه های دردناک ما باشند و بس!
در عکس بالا دختر سبز پوش افغانستانی،ترانه اکبری دختری بازمانده از خانواده ای است که در پرتلفات ترین حمله انتحاری در شهر کابل پایتخت افغانستان و در روز عاشورای ۱۳۹۰ اعضای خانوداه اش را از دست داد. این عکس توسط عکاس ماهر افغانستان مسعود حسینی خبرنگار خبرگزاری فرانسه در کابل گرفته شده است. اگرچه این عکس به عنوان عکس برنده جایزه پولیتزر از افغانستان و توسط یک عکاس افغانستانی به دلیل داشتن فاکتورها و امتیازات حرفه ای عکاسی، انگشت نماشد اما واقعیت این است که در افغانستان صحنه های به مراتب وحشتناکتر و دلخراشتر از این صحنه همواره به وقوع می پیوندد اما کوعکاسی که آن صحنه های تکان دهنده را از گوشه گوشه افغانستان انعکاس بدهد و برای جهانیان به تصویر بکشد؟
به گزارش مشرق به نقل از مهر، محرم سال 1390 بود که ترانه لباس سبزش را برای مراسم عزاداری پوشید. زمانی که او برای عزاداری عاشورا با آن لباس سبز از خانه به همراه خانوادهاش بیرون میرفت هیچ وقت فکر نمیکرد که ۷ نفر از نزدیکانش را از دست بدهد و فریادهایش در بهت از دست دادن آنها باعث شود تا همه جهان او را بشناسند و دردناکترین لحظه زندگیاش در صفحه اول بسیاری از روزنامههای دنیا ثبت شود.
ترانه اکبری اکنون دیگر کاملاً شناخته شده است:
دختری که در
عکس برنده ای جایزه پولیتزر امسال در میان جنازههای باقیمانده از یک حمله انتحاری جیغ
میکشد و ضجه میزند؛ فغانهایی که به گفته مسعود حسینی،عکاس برنده جایزه
پولیتزر مدت زیادی بدون وقفه ادامه داشتند.
ترانه ۱۱ساله حالا پس از گذشت ۴ماه از آن اتفاق میتواند به زحمت لبخند بزند. اطرافیانش میگویند او آنقدر در این حمله شوک زده شده بود که تا مدتها ساکت بود و نمیتوانست حرفی بزند. اکنون این دختر بچه که شعیب،برادر ۷سالهاش را هم در حمله انتحاری سال گذشته از دست داده وقتی اولین بار عکس خودش را میبینید میگوید: نمیدانم چطور بعد از این همه مصیبت زنده ماندهام. در میان جنازه همه آنهایی که کشته شدند تنها من زنده ماندم.
ترانه هنوز آن روز مرگبار را که در آن ۷۰نفر کشته شدند به یاد دارد و هر چند وقت یکبار کابوس آن به سراغش میآید. 15نفر از بستگان ترانه در این حمله کشته و مجروح شدهاند. او علاوه بر برادر،پسر عموها و خالهاش را هم در این بمبگذاری از دست داده است.
هر چند طی چند ماه گذشته او حالش بهتر شده و اکنون میتواند حرف بزند اما
هنوز هم خوشحال نیست. بعد از اعلام رسیدن جایزه پولیتزر به عکسی که درد و
ضجههای او را نمایش میدهد مقامهای دفتر خبرگزاری فرانسه در کابل به خانه
ترانه رفتند.
تلویزیون کوچکی که در گوشه خانه قرار داشت هم هر روز با پخش تصویر
انفجاریهای دیگر غم او را بیشتر میکند. او میگوید: این تصاویر من را
میترساند. من خوشحال نیستم؛روزی که آن بمب منفجر شد خانواده من از هم
پاشید. پدر ۳۵ساله ترانه که بیکار است میگوید هنوز
آثار جراحتهای آن انفجار روی بدنش دخترش باقیاست. گفته میشود بمب گذار
انتحاری عامل این حمله در هنگام منفجر کردن کمربند انفجاری خود روز زمین
نشسته است تا آمار تلفات بیشتر شود. ترکشهای بمب مانند زمانی که کسی پایش
روی مین رفته باشد از سمت زمین به آسمان پرتاب شدهاند.
ترانه به خاطر جراحتهای این حادثه هنوز هم نمیتواند به درستی راه برود و به همین خاطر به مدرسه نمیرود. وقتی از او درباره خاطراتش درباره آن روز پرسیده میشود میگوید به هیچ وجه نمیتوانسته جلوی فریادها و اشکهایش را بگیرد. او هیچ وقت دیگر را در زندگیاش به یاد نمیآورد که اینطور گریه کرده باشد.
وقتی صحبت از آن روز میشود باز هم اشک در چشمان ترانه حلقه میزند اما او امیدوار است که حال و روزش بهتر شود و بتواند به مدرسه برگردد تا روزی در افغانستان معلم شود. ترانه،خواهر کوچکش و پدرش نیازمند مراقبتهای پزشکی هستند.
جایزه پولتیزر و ۱۰هزار دلار رسیده است به عکاس و خانواده ترانه امیدوار هستند مقامهای خبرگزاری فرانسه به آنها برای تأمین هزینههای پزشکی کمک کنند. هر بار که کسی به این عکس نگاه میکند با دیدن فریاد ترانه،وحشت همه وجودش را فرا میگیرد.
هر چند روز یکبار خبری منتشر میشود که در بمبگذاری انتحاری ۱۰،۲۰،۳۰نفر کشته شدهاند اما شاید کسی یادش نیاید که پشت کشته شدن هر کدام از این نفرها یک عمر داغ است؛ یک دنیا فریاد. منبع: سایت مشرق به نقل از مهر.
جوایز دیگر برای این عکس :
پولیتزر، سومین و مهمترین جایزه ای است که مسعود حسینی برای این عکس گرفته است، اما جایزه های متعدد هم باعث نشده که دوباره به سراغ این عکس برود و درست تماشایش کند: "هر لحظه ای که به این عکس نگاه می کنم، به یاد آن هیجان و آن فریاد دختر سبز پوش می افتم و دوباره تمام وجود من را آن وحشت می گیرد."
این عکس پیش از این در مسابقه ورلد پرس فوتو (مسابقه عکاسی خبری جهانی) بعد از عکس هایی که از بهار عربی گرفته شده بود، این عکس در بخش خبر رتبه دوم را گرفت.
همچنین در POYI که آن هم مسابقه ای برای عکس است، در بخش عکس خبری این عکس جایزه اول را گرفت.
گرفتن عکس به قیمت جان
وحشت و ترسی که بعد از آن انفجار و دیدن بدن های بی جان عزاداران در روان مسعود حسینی مانده تنها یادگار آن انفجار نیست. عکاس، خود یکی از مجروحان این واقعه افغانستان بود و نزدیک بود جان شیرین خودش را نیز از دست بدهد.
نحوه وقوع انفجار بسیار دلخراش بوده است و بعدها که تحقیق کرده متوجه شده که بمبگذار انتحاری اول روی زمین نشسته و بعد بمب را منفجر کرده. به این ترتیب تمام قطعات و ترکش ها رو به بالا رفته است. درست مثل اینکه کسی پایش را روی مین گذاشته باشد و ترکش ها از پایین به بالا فواره کرده باشند.
دست چپ مسعود با ترکشی که حاصل این انفجار بود مجروح شد. می گوید که زخمش "کوچک اما طولانی" بوده: "کوچک به این خاطر که مساحتی که از گوشت دست من پاره شد کم بود اما طولانی و عمیق به این خاطر که دست چپ من تا حال نمی تواند مانند دست راستم یک وسیله را محکم نگه دارد."
مسعود با دست چپش دوربین را نگه داشته بود. دردی اما حس نمی کرده.
عکس صفحه اول روزنامه های معتبر جهانی!
عکس مسعود پس از انتشار توجه غولهای رسانه ای را به خود جلب می کند.بیست دقیقه تا نیم ساعت بعد از انفجار، کم کم درد به سراغ مسعود می رود و تصمیم می گیرد که به دفتر خبرگزاری فرانسه باز گردد.
یک تلفن به برادرش می کند. برادرش پزشک است. تا برادرش برای پانسمان دست برادر برسد، او عکس ها را روی خروجی خبرگزاری قرار می دهد. "یک دستی" کار می کرد.
بعد می رود و چند ساعتی را با خانواده اش می گذراند: "وضعیت روحیم بسیار خراب بود. نیاز داشتم کنار خانواده ام باشم."
بعد از دو سه ساعت به خانه باز می گردد و تلفنی از روسایش در خبرگزاری فرانسه می شنود که چند روزنامه بزرگ دنیا عکس را استفاده کرده اند، آن هم در صفحه اول خودشان.
مطالب و عکس های مرتبط:
خدایاااااااا
اگر جای تو بودم ازین مخلوقم شرمم میگرفت
ماامیدوارهستیم تصاویربسیارزیبایی ازافغانستان دوست داشتنی ببینیم (یک افغان)
یه روز خوب میرسه ...
امیدوارم روزی برسه که دنیا درصلح و آرامش باشد وتمام انسانهای رو ی کره خاکی به آرزوهایشان برسند.
سلام به دختر خوبم
واقعا من به عنوان یک ایرانی و یک معلم دردهای تمامی بچه های افغان رو درک میکنم و همیشه هم توی کلاسها سعی کردم هیچ تفاوتی بین بچه های ایرانی و افغانی نذارم و امیدوارم هرچه زودتر کشورتون آباد بشه و شادی و لبخند روی لبان تمامی مردم زحمتکش و معصوم افغان بشینه
برات آرزوی موفقیت دارم
واقعا افغانی هستی؟ اگر واقعا هستی ارزو می کنم هرچه زودتر کشورتا ن ازاد شود. به وبلاگم یه سر بزن اگر با تبادل لینک موافقی ، لینکم کن تا لینکت کنم وبلاگ من هم دخترانه است
بوووووووس قلب لا لا لا
به نظر من تو واقعا داری اشتباه میکنی! تو به جای اینکه بخوای از اینجا براش وبلاگ درست کنی باید حمایتش کنی باید براش پولی جور کنی تو که اینترنتو خوب میشناسی .تو نباید دلت به حاله بقیه بسوزه تو باید دلت به حاله خودت بسوزه اهان اون عکیایی که گفتیی نینی افغانی هستن خخخ کدومشون بودن تورو خدا
خیلی متاثر شدم
من به مرزای جغرافیایی اعتقادی ندارم
تمام جهان زمین خداست
ایرانو مث وطن خودتون بدونید
ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺷﻤﺎ ﺧﻮاﻫﺮ ﻣﺘﺪﻳﻧﻢ!
ﻣﺎ ﻧﻴﺰ ﭼﻮﻥ ﺗﺮاﻧﻪ ﺑﻲ ﺗﺮاﻧﻪ اﻳﻢ.
اﺯ ﻭﺏ ﻻﮒ ﺩﻳﺎﺭ ﺩاﺭا ﺩﻳﺪﻥ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ.
ﻓﺮﻳﺪ اﺯ ﺷﻬﺮ ﻫﺮاﺕ.
سلام ممنون از تشویق و مهربانی بی آلایش تون
با دیدن این عکس فقط تونستم گریه کنم آبجی ملکه من تو فیسبوک درخواست فرستادم اگه قبول کنی ممنون میشم
سلام دوست عزیز
واقعا صحنه ی خیلی بدی بود
من خودم بعد از 22سال مهاجرت تو ایران به وطن اومدم
بعضی مواقع چیزهایی رو میبینم که اصلا تصورش برام خیلی سخته.
همه ما به خدای بزرگ توکل میکنیم
به امید روزی که افغانستان مانند دیگر کشورها در همه عرصه ها بدرخشد.
زنده باد افغانستان
خیلی بدو دردناکه .
خدایا می دونم که می بینی
اللهم عجل الولیک الفرج
ارزومند ارزوهایت اون بالایی کمکت میکن مطمئن بااااااااااااااش چشمک:
از این همه جنایت تنها به خدا پناه می برم .
من ایرانیم ولی درکت میکنم خیلی دردناکه گلم
سلام دوست عزیز!
دردناک بود.
ما هم روزهای سختی رو در زندگی و جنگ تجربه کردیم.
ان شاءالله با ایمانی قوی و محکم، با تکیه بر حیل المتین، به آرزوهایتان برسید.
ایران هم وزن شماست، خوب زندگی کنید.
موفق باشید.
سلام ممنون از لطف تون یاقوت سبز
ایول
سلام عزیزم من یه مادرم بمیرم برای تو هزاران دختر مظلوم الان مظلوم ترین قشر حتی(بالاخص) در کشورهای متمدن دختران.واسه همین واسه همه دخترا مخصوصا تو دعای خوشبختی میکنم هر جا که هستی خدا همیشه در کنارت عزیزم خدا خودش جزای ظالما رو با ظهور آقامون میده من دلم روشنه روشنه
سلام ممنون از لطف تون مادرجون.خدا بهتون اجربده بازم وقت دعا فراموشم نکنید
چقدر همدردیم
سلام.به طور اتفاقی اومدم تو سایت ...
اشکم در اومد...
لعنت بر دشمنان مردم افغانستان عزیز...
درود برشما احسان ارجمند. من خودم وقتی برای اولین بار عکس این دختر رو دیدم خدا می دوند چه حالی شدم!
خیلی متاثرکننده بود اما فعلا کاری از دست کسی برنمیاد
دوستت دارم ملکه جان موفق باشی
سلام خانمی
به طور اتفاقی این پست را خواندم خیلی متاثر شدم
نفرین بر جنگ
نفرین بر جنگ افروزان
نفرین برجدایی
نفرین بر یتیمی
نفرین...
می دانم کلمات نمی تواند تسکین دهنده دردهای این کودکان شود ولی ارزو می کنم افغان زیبا بزودی روی ارامش کامل را دوباره ببیند و دیگه شاهد این همه مشکلات نباشد.
خدایا کمک کن هرچه زودتر حق بر باطل پیروز بشه..
آمییین..
بلاگت خوبه اگه دوست داشتی منو هم ببین بلاگمو گفتم ها خخخخخخخخخ زندگی به کامت بای
سلام ملکه جونــــــــــــم/برات آرزوی خوشبختی دارم و امیدوارم هر چی زودتر هموطنان عزیزت طعــــم آزادی و راحتی رو بچشن و بتونن زندگی ای لبریز از آرامش داشته باشن
سلام عزیزم
زندگی نامه ات رو خوندم و خیلی خیلی متاثر شدم از مصیبتهایی که به شما و کشور عزیزتون افغانستان وارد شده
اگر آدم تو بهشت باشه بازهم در غم غربت آزارش میده هیچ جای دنیا وطن نمیشه... با اینحال امیدوارم تو ایران هم احساس کنی که تو وطن خودتی گلم... ما همه با هم خواهر و برادریم و مهمتر اینکه پارسی زبانیم و همدل و همسایه ایم... غم و شادیهامون مال همه...
توکل به خدای بزرگ کن و اگه امکانش رو داری درس بخون عزیزم
من آدرس ایمیلم رو برات گداشتم اگر خواستی حرف بزنی یا اینکه کمکی خواستی خوشحال میشم بهم پیام بدی...
مراقب خودت و قلب مهربونت باش گلم...
مرسی خانم مهربان گلم. از همدردی تون با دختری از افغانستان چند عالم سپاس. شادمان و موفق باشی.
سلام
الان شاید وظیفه شما این باشه که پاشی بری کشور خودت و از مردم بی دفاعت در مقابل تکفیری ها و امریکایی ها دفاع کنی.
مرد صحنه باشید و مقاومت...
نباید به خاطر حفظ جانتان از کشور جدا شوید...
البته بنده قصد جسارت به همسایه های افغانی عزیزمان ندارم.
پایدار باشید
وضعیت افغانستان پیچیده تر از آن است که در ظاهر دیده می شه. در ضمن خیلی از مشکلات داخلی و منطقوی است و توسط کشورهای همسایه و مسلمان جنگ های غیر مستقیم در افغانستان صورت می گیرد
دوست خوبم ،زندگی نامت رو خوندم،دوری از وطن خیلی سخته با این که تجربه نکردم اما میتونم درکت کنم،اما با غصه خوردن کاری درست نمیشه یکم وقت واسه خودت بذار ،دوستای جدید پیدا کن ،شاید نتونی واسه اوضاع مملکتت کاری کنی اما میتونی به شعر ادبیات افکارت رو به همه نشون بدی یا به روش های دیگه ،سعی کن صدات رو به گوش همه برسونی و بدون توتنها نیستی ،به هموطنی هات هم بگو که تنها نیستند،تنها راه مبارزه با ظلم توکل به خدا و ایمان و اتحاده
مرسی عزیزم نوازش پرمهرت را فراموش نمی کنم
سلام خانومی نوشته ت خیلی قشنگ بود امیدوارم به زودی به آرزوت برسی از ته قلبم واست دعا می کنم.
مرسی عزیزم بابت همدلی
سلام
انشاالله با ظهور مولامون امام زمان سختی وغصه شما مردم رنج کشیده افغانستان هم به پایان میرسه انشاالله وبرمیگردید کشورتون و اونو آبادش میکنید و در کنار هموطنانتون به خوبی زندگی میکنید .
من همیشه برای شما مردم افغانستان احترام قائل بودم و هستم آرزوی من شاذی و آرامش برای شماست در ضمن شما تنها نیستید ....
زهرا جون قربونت برم . خیلی دختر گلی. ممنون
اول خود افغانی ها باید دشمنی ا کنار بذارند
با هم دوست بشند
بعد سراغ دشمن فرضی بروند
اگر فلسطینی ها، عراقی ها و افغانی ها خودشون با خودشون دوست باشند
و عوامل تفرقه انداز مسخره را کنار بگذارند هیچ کس جرات نمیکنه دشمنی کنه
مشکل را باید بین خودمون پیدا کنیم
خدا عاملان و بانیانشون رو لعنت کنه
و به ترانه و بازمانده های این ویرانی ها کشن و کشتار
به آوره های بی وطن صبر جمیل بده ایشالله
من آرزو دارم یه روزی کشورت روی ارامش به خود بگیره من یک ترک آذریم ، ما ترک ها وطن پرست هستیم می فهمم چی میگی انشاالله وضعیت بهتر میشه...
سلام
متاسفم ازاین که از کشورتون دور شدید اما امیدوارم تو ایران خیلی بهتون سخت نگذشته باشه ؛ ازصمیم قلبم امیدوارم صلح و ارامش در همه ی کشورها از جمله افغانستان جریان پیدا کنه و بتونید دوباره به کشور عزیزتون برگردید...
بهترین ها رو براتون ارزو می کنم
مرسی مهدیه جون دختر مهربون و دوست داشتنی. خیلی گلی عزیزم
عجب حکایاتی می بینیم و میشنویم.!
غمستان به جای افغانستان باشد با این تواصیف گزافه نیست.
اصلاجالب نبود
نگفته ام جالبه!!
می گم عجیبه!
دردناکه!
آتش می زنه...
سلام.
از صمیم قلب آرزو و دعا می کنم تمام ملت های مظلوم و دردمند به زودی آزاد شوند و شادی و آرامش را در زندگی خود تجربه کنند.افغانستان، عراق، فلسطین و ...
از صمیم قلب برای شما دختر مهربون و با کلاس و همه دخترای مسلمان آرزوی خوشبختی و عزت دو جهان دارم